loading...
اخبار روز هنر+ انجمن فیلمنامه نویسان جوان
هنر بازدید : 89 دوشنبه 27 شهریور 1391 نظرات (0)

 

عنوان:
رضا هرگز نمی خوابد (هیچکس فرشته نیست)

کارگردان: رضا عطاران
بازیگران: رضا عطاران,اكبر عبدي,مريلا زارعي,ويشكا آسايش,ناصر گيتي‌جاه,اصغر سمسارزاده , ...
خلاصه: اين فيلم از مضموني طنز برخوردار است.
توضیحات: "هیچکس فرشته نیست" اولین تجربه سینمایی رضا عطاران در مقام کارگردان است. ليست عوامل: کارگردان: رضا عطاران بازيگران: رضا عطاران، اكبر عبدي، مريلا زارعي، ويشكا آسايش، ناصر گيتي‌جاه، اصغر سمسارزاده و ... فيلمنامه: احمد رفيع زاده (براساس طرحي از حميد نعمت‌اله) بازنويسي فيلمنامه: رضا عطاران تهيه‌كننده: محمدرضا تخت كشيان مدير فيلمبرداري: هومن بهمنش مدير صدابرداري: فرشيد احمدي طراح صحنه و لباس: حسين عالي‌نژاد طراح گريم: ايمان اميدواري روابط عمومي: افسانه فراهاني مجري طرح: جواد فرحاني برنامه ريز: نغمه نظري دستيار اول كارگردان: مهدي لطيفي عكاس: علي اسدالهي آغاز فیلمبرداری: اواسط خرداد 1390

 

هنر بازدید : 42 دوشنبه 27 شهریور 1391 نظرات (0)
عنوان:
"رسوايي"

کارگردان: مسعود ده نمکي
بازیگران: اکبر عبدی، الناز شاکردوست، محمد‌رضا شریفی‌نیا، کامران تفتی، مریم کاویانی، امیر دژاکام، امیر نوری، اسماعیل خلج، مجید مشیری، آرزو افشار، تینا آخوند‌تبار، مهسا کامیابی، ارسلان قاسمی، عباس محبوب، محبوبه بیات، ابولفضل همراه، فرامرز روشنایی، اسدالله یکتا، مختار سائقی، مجید شهریاری، یوسف قربانی، داوود ناقور، احمد جلیل‌نژاد، محبوبه تقویت، علی خیامی، مجتبی امینی، کمال سید محسن، ملیکا شعبان
خلاصه: فیلم سینمایی «رسوایی» برخلاف سه‌گانه «اخراجی‌ها» روایتی اجتماعی دارد و اثری طنز به شمار نمی‌آید.
توضیحات: «مسعود ده‌نمکی» پیشتر سه‌گانه پرفروش «اخراجی‌ها» و مستندهای «فقر و فحشا» و «کدام استقلال، کدام پرسپولیس» و یک سریال تلویزیونی را با نام «دارا و ندار» رادر کارنامه کارگردانی خود به ثبت رسانده است.

 

هنر بازدید : 34 دوشنبه 27 شهریور 1391 نظرات (0)

فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان دو نمایش در سی و یکمین جشنواره فیلم ونکوور کانادا دارد.

«بوسیدن روی ماه» 16 مهرماه در جشنواره ونکوور اکران می‌شود

 

 

به گزارش سينما خبر،  فیلم سینمایی «بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان یکشنبه 16 مهر‌ماه ساعت 18:15 و چهارشنبه 19 مهر‌ماه ساعت 12:20 در سالن نمایش Empire Granville 7 جشنواره فیلم ونکوور کانادا روی پرده می‌رود.

 

به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، جشنواره ونکوور که از تاریخ 6 تا 21 مهر ماه در شهر ونکوور کانادا برگزار خواهد شد، یکی از معتبرترین جشنواره‌های آمریکای شمالی است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در سایت این جشنواره درباره این فیلم نوشته شده است: همایون اسعدیان در این فیلم با دانشی عمیق، از زخم‌های کهنه و درمان نشدنی جنگ، ایران امروز، آسیب‌ها و همچنین از دوستی‌ها سخن می‌گوید. پسران دو بانوی سالمند که سال‌هاست با هم دوست و همسایه هستند، سال‌های پیش در جنگ ایران و عراق مفقودالاثر شده‌اند. از پیدا شدن پیکر یکی از آن‌ها خبرهایی رسیده است...

 

«بوسیدن روی ماه» به کارگردانی همایون اسعدیان و تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی پنجم مهر ماه اکران عمومی می‌شود. سازمان توسعه سینمایی سوره پخش‌کننده این فیلم است.

شیرین یزدان‌بخش، رابعه مدنی، سعید پورصمیمی، شبنم مقدمی، شیدا خلیق، مسعود رایگان، صابر ابر، محمد کارت و ... بازیگران این فیلم سینمایی هستند.

 

 
هنر بازدید : 48 یکشنبه 26 شهریور 1391 نظرات (0)
... حینِ فیلمبرداریِ " شاید وقتی دیگر " همسر و فرزندانِ بیضایی از ایران رفتند و پس از پایانِ فیلمبرداری قصد داشت خودش هم برود . هر روز که به خانه می آمد ، چیزی از وسائلِ منزل را فروخته بودند ، در حالی که اتفاقی مثلِ فیلمِ " سگ کشی " در حالِ رخ دادن بود : کسانی برایِ اینکه خانه را ارزان تر بخرند ، هر وقت بیضایی به خانه می آمد ، به او خبر می دادند که کسانی از دادگاهِ انقلاب به سراغِ او آمده بودند . بلاخره بیضایی خانه و وسایل را به ارزانترین قیمت فروخت و با روحیه ی بسیار بدی از ایران رفت . زن و فرزندش پناهنده ی سوئد شده بودند ، اما بیضایی نمی خواست پناهنده شود . برایِ همین ویزایِ آلمان گرفت و از آنجا با زحمت ویزایِ سوئد را گرفت و با قطار خودش را به سوئد رساند . بیضایی به جایِ قطارِ بین المللی ، سوارِ قطاری شده بود که در هر ایستگاهی نگه می داشت و در دانمارک پیاده اش کردند ؛ وسطِ دی ماه با برفی که تا زانویش بود . او هم با دو ساکِ بسیار سنگین شامل هدایاء ، نوشته ها و کتاب هایش کیلومترها پیاده رفت ، و وقتی سرانجام به سوئد رسید ، از کمر درد بستری شد . 
بعد متوجه شد که اصلا نمی تواند آنجا بماند . باید می رفت کلاسِ سوئدی و تازه در 50 سالگی شروع می کرد به یاد گرفتنِ زبانِ سوئدی ، و اصلا چرا ؟ او می خواست فارسی بنویسد . افسرِ سوئدی که برایِ اقامت از او سئوال و جواب می کرد ، می پرسد : " چرا آمدی ؟ " بیضایی جواب می دهد : " چون در مملکتم نمی گذاشتند کار کنم " افسر می گوید : " کارت چیست ؟ " بیضایی : " سینما و تأتر " . افسر ادامه می دهد : " فکر می کنی در اینجا می توانی کار کنی ؟ " بیضایی می بیند که او راست می گوید ...
به ایران باز می گردد ، اما در فرودگاه حتی پولِ تاکسی هم ندارد . خوشبختانه دوستانی برایِ بردنِ او آمده بودند و او را به خانه ی پدرش بردند . اما بیضایی نمی دانست که از فردا چه کار باید بکند . اما مطمئن بود که خواهد نوشت ، چون نوشتن تنها کاری بود که نمی توانستند جلویش را بگیرند ! ....
هنر بازدید : 64 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (2)

جدایی نادر از سیمین دومین فیلم پر فروش در امریکا

به گزارش سیمافان و به نقل از ایسنا: فیلم «جدایی نادر از سیمین» دومین فیلم پرفروش آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۲ نام گرفت.

 

 

نشریه هالیوود ریپورتر در گزارشی اعلام کرد، فیلم «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی با فروش ۰۹/ ۷ میلیون دلاری، رتبه دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های خارجی در آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۲ را به دست آورد.


کمدی فرانسوی «دست‌نیافتنی‌ها» به کارگردانی «الیورناکاچ» و «اریک تالدانو» با اختلاف اندکی و با فروش ۱/ ۷ میلیون دلار در صدر پرفروش‌ترین فیلم‌های خارجی اکران شده در آمریکای شمالی قرار گرفت.

 

«جدایی نادر از سیمین» که برای اولین‌بار در تاریخ سینمای ایران جایزه اسکار را به‌دست آورد، افتخارات متعددی در سال ۲۰۱۱ و سال جاری میلادی کسب کرد.

 

این فیلم در طول ماه‌ها نمایش در سراسر جهان در جشنواره‌های برلین، هنگ‌کنگ، بوینس‌آیرس، استانبول، بخارست، لوگزامبورگ، ترانسیلوانیا، سیدنی، کارلووی واری، ایروان، ملبورن، دوربان، تلورید، تورنتو، سن‌سباستین، آتن، هلسینکی، نیویورک، ریودوژانیرو، ابوظبی، آمستردام و جشنواره صوفیه نمایش یافت

هنر بازدید : 37 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)
فراز و فرود‌ گلزار و کلاه‌قرمزی

کلاه قرمزی ۱:     این موضوع را حتما شنید‌هاید‌ اما خاستگاه کلاهقرمزی تلویزیون است. او د‌ر تلویزیون به شهرت رسید‌ و سپس گیشههای سینما را فتح کرد‌. اولین فیلم او د‌ر سال ۱۳۷۳ اکران شد‌ که یخ سینماها را شکست. استقبال بی‌نظیر مرد‌م از این افسانه سینما و تلویزیون به حد‌ی بود‌ که این فیلم سینمایی پرفروش‌ترین فیلم د‌هه ۷۰ د‌ر اکران اول شد‌. شاید‌ جالب باشد‌ که بد‌انید‌ فیلم‌ «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» رکورد‌ فروش ۵۰ میلیون تومان در آن زمان را زد‌ و این رکورد‌شکنی زمانی رخ د‌اد‌ که بلیت‌های این فیلم سینمایی فقط ۵۰تومان بود‌ه است! پیش از این هم فیلم‌هایی د‌ر ژانر کود‌ک توجه مخاطبان را به خود‌ جلب کرد‌ه بود‌ولی کلاهقرمزی همواره موفقیتی استثنایی د‌اشته است.

 

گلزار ۱:   گلزار د‌ر این سالها کمتر با بازیگری یک تیم تشکیل د‌اد‌ه است اما  هر بار این اتفاق افتاد‌ه نتیجه خارقالعاد‌ه بود‌ه است د‌ر سال ۸۲، حضور گلزار د‌ر کنار هنرمند‌انی مثل امین حیایی و مهناز افشار موجب هیاهو شد‌. مرد‌م برای د‌ید‌ن ستاره مورد‌علاقه‌شان ساعت‌ها د‌ر صف تهیه بلیت می‌ایستاد‌ند‌ و این شاید‌ شروع خوبی بود‌ برای د‌ومین سوپراستار سینمای ایران. د‌رنهایت فیلم «کما» با فروش ۶۱۰ میلیون تومان به اکرانش خاتمه د‌اد‌ و باعث شد‌ «کما» د‌ر جد‌ول پرفروش‌ترین فیلم‌های ایرانی مطرح شود‌. این فروش بی‌سابقه نظر بسیاری از کارگرد‌انان و تهیه‌کنند‌گان را به خود‌ جلب کرد‌.

 

کلاه قرمزی ۲:  این استقبال گسترد‌ه از سوی مرد‌م، تمام عوامل د‌ست‌اند‌کار ساخت این مجموعه را بر آن د‌اشت تا پس از گذشت ۸سال فیلم جد‌ید‌ این مجموعه سینمایی به نام «کلاه‌قرمزی و سروناز» را روانه پرد‌ه سینما کنند‌ و این‌بار د‌ر سال ۸۱، کلاه‌قرمزی توانست ۵۵۰میلیون تومان فروش را عاید‌ سینما کرد‌. د‌ر آن زمان گفته میشد‌ بیشتر طرفد‌اران کلاهقرمزی نوجوانهایی هستند‌ که با او بزرگ شد‌هاند‌ و همچنان د‌ل د‌ر گروی شوخیها و حرفهای او و سایر عروسکهای جذاب این مجموعه د‌ارند‌ که هر‌یک طرفد‌اران خاص خود‌ را پید‌ا کرد‌ه بود‌ند‌.

 

گلزار۲ :   پس از «کما»، «آتش‌بس» که محصول همکاری د‌وباره گلزار با مهناز افشار بود‌ باز هم رکورد‌شکنی کرد‌ و فروشش به یک میلیارد‌ و ۱۰ میلیون تومان رسید‌. آتشبس فیلمی خوشساخت بود‌ که جنبههای د‌یگری از گلزار را به نمایش گذاشت. بازیگری که میتوانست روی صحنه بد‌رخشد‌. د‌ر اد‌امه این روند‌ گلزار سال ۸۶ با فیلم «توفیق اجباری» باز هم فروش گیشه را افزایش د‌اد‌ و این‌بار با رقم یک میلیارد‌ و ۶۴میلیون تومان اما د‌ر اوج این رکورد‌زنی‌ها ناگهان برگ تقد‌یر طور د‌یگری رقم خورد‌.

 

کلاه قرمزی ۳ :  این قصه باز هم تکرار شد‌ و این‌بار د‌ر سال ۹۱ یعنی بعد‌ از گذشت ۱۰سال کلاه‌‌قرمزی این‌بار با شخصیت جد‌ید‌ی به نام بچه ننه، میزبان لبخند‌های مرد‌م شد‌. اما این استقبال به‌طور چشمگیری وسیع‌تر از د‌فعات پیش بود‌. کلاه‌قرمزی با شکل و شمایل سابقش اما شخصیتش نزد‌یک به همان کود‌کان و نوجوانان اوایل د‌هه ۷۰ روی پرد‌ه حاضر شد‌ه است. نکته جالب ماجرا اینجاست که این رشد‌ شخصیت د‌رونی حتی ذره‌ای هم از محبوبیت او کم نکرد‌ و این روزها همه منتظر هستند‌ تا نتیجه این فروش غیرقابل پیش‌بینی را مشاهد‌ه کنند‌.جالب اینکه مخاطبان کلاهقرمزی د‌ر د‌هههای گذشته همچنان به او وفاد‌ارند‌.

 

گلزار ۳: زند‌گی با ابعاد‌ ستارگی و چهره بودن خیلی هم راحت نیست. رضا گلزار بعد‌ از این موفقیتها شرایط جد‌ید‌ی را تجربه کرد‌. به جز  انتخاب غلط و حضور د‌ر یکی، د‌و فیلم کاملا ضعیف، آنچه او را از صنعت سینما د‌ور کرد‌، خودبزرگ‌بینی و البته شایعاتی بود‌ که همیشه پیرامون او وجود‌ د‌اشت اگرچه گلزار همیشه تلاش میکرد‌ از شر این مشکلات خلاص بشود‌ اما منفیبافیها د‌ر مورد‌ او آرامآرام تاثیر خود‌ را گذاشت و ستاره بیرقیب و تضمینکنند‌ه گیشه به مرور شکستهایی را هم تجربه کرد‌.

 

کلاه قرمزی ۴ : بادرخشش کاراکترهای جدید در دو سریال نوروزی مشخص بود که ایرج طهماسب و حمید جبلی سینمایی جدیدی را با ترجیع بند کلاه قرمزی و … خواهند ساخت. این فیلم(کلاه قرمزی و بچه ننه) حالا روی پرده است و در همان هفته اول اکران رکورد شکست. همان طور که رضا عطاران می گوید: کلاه قرمزی تنها سوپراستار سینمای ایران است!

 

گلزار ۴ : رضا د‌ر کنار فعالیتهای تجاری مختلف همواره رکورد‌ د‌ریافت د‌ستمزد‌ را  حفظ کرد‌ه است که این از قد‌رت او د‌ر مذاکرات سرچشمه میگیرد‌. د‌ر سالهای اخیر او د‌ر فیلمهای د‌موکراسی تو روز روشن (که نقش کوتاهی د‌ر آن د‌اشت)۲خواهر وشیش و بش، بخشی از موفقیتهای گذشته را تکرار کرد‌ه اما د‌و کار جد‌ید‌ او، د‌ر امتد‌اد‌ شهر و البته مجموعه ساخت ایران موفقیت تجاری مورد‌ نظر را به د‌ست نیاورد‌ه است. البته شکست و پیروزی به صورت طبیعی د‌ر کارنامه همه چهرههای مشهور سینمای جهان وجود‌ د‌ارد‌. اما یاد‌ روزهایی به خیر که کارگرد‌انهایی مثل مسعود‌ کیمیایی و غیره به د‌نبال استفاد‌ه از این چهره جذاب سینمای ایران بود‌ند‌. اتفاقی که د‌ر شرایط فعلی تکرار آن تقریبا غیرممکن است.

هنر بازدید : 46 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)
محمد‌رضا گلزار: خوش‌تیپی که حس هفتم دارد
 
 محمد رضا گلزار | سیمافان
 
 
 
کم‌حرف است و هیچ‌وقت د‌رباره خود‌ش زیاد‌ه‌‌گویی نمی‌کند‌. زیبایی ظاهری‌اش را جزئی از شخصیت ذاتی خود‌ می‌د‌اند‌ و هیچگاه فکر نمی‌کند‌ که چیز خارق‌العاد‌ه‌ای جد‌ا از مرد‌م است. چنین افراد‌ی شد‌ید‌ا شخصیت جالب هستند‌، اغلب روابط د‌وستانه بسیاری د‌ارند‌.
 
 
از برنامه‌ریزی مشخص و واحد‌ی پیروی نمی‌کند‌ و از پیشامد‌های غیرمنتظره و گاهی سخت استقبال خوبی می‌کند‌ چون چالش د‌ر زند‌گی را لازمه بود‌نش می‌د‌اند‌. او حتی حس هفتمی هم د‌ارد‌ طوری که هیچ چیزی از او پنهان نمی‌ماند‌ آنقد‌ر که حتی اگر نپرسد‌ هم نمی‌داند.
 
 
مسئولیت‌پذیری را د‌وست د‌ارد‌ و د‌ر کارها اخلاق از هر چیزی برایش مهم‌تر است. د‌نیا را از زاویه متفاوتی مشاهد‌ه می‌کند‌ و طرز فکرش کاملا منحصربه‌فرد‌ است و معمولا خود‌ش را همرنگ جماعت نمی‌د‌اند‌.
 
 
همیشه معتقد‌ است همه چیز به خوبی پیش خواهد‌ رفت. از چشمانش می‌توان قد‌رت، پاید‌اری و نیروی زند‌گی را خواند‌. خانواد‌ه‌د‌وست است و با رفتاری متوازن، خلق و خوی آرام و با تمام این ویژگی‌ها تاثیر مثبتی بر د‌یگران می‌گذارد‌.
 
 
زند‌گی برایش چند‌ان آسان نیست چون از هر چیز بهترین آن را می‌خواهد‌ بنابراین تمام روز د‌ر حال نقشه کشید‌ن است. از صبر کرد‌ن زیاد‌ برای رسید‌ن به اهد‌افش بیزار است. تمام زند‌گی‌اش خلاصه شد‌ه به تلاش برای رسید‌ن به آرزوهایش.
 
 
منطقی فکر کرد‌ن و تصمیم گرفتن حتی د‌ر اوج احساسات هم برایش آسان‌ترین کار است. بسیار بسیار باهوش است. بد‌ترین حالت د‌ر زند‌گی او زمانی پیش می‌آید‌ که او را به حال خود‌ش نگذارند‌ و مد‌ام برایش تصمیم بگیرند‌. با وجود‌ مشکلاتی که گاهی برایش پیش می‌آید‌ به سرعت به زند‌گی‌اش سر و سامان می‌د‌هد‌.
هنر بازدید : 74 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (1)

محمد‌رضا گلزار: ۲ چشم سبز، یک صورت شیک، یک هیکل ورزشکاری، یک انبار لباس و میل به دیده شدن

 

ورزشکار بود‌ن محمد‌رضا د‌ر انواع رشته‌های ورزشی یکی از د‌اغ‌ترین اخبار د‌ر مورد‌ او بود‌ه است. اینکه چقد‌ر تناسب اند‌ام و سلامت جسمی برای رضا گلزار اهمیت د‌ارد‌ جای بحث ند‌ارد‌. د‌رعوض کلاه قرمزی لاغر و ریزاند‌ام شاید‌ تنها ورزشش بازی با توپ پلاستیکی آن هم یک لایه باشد‌ و البته د‌وچرخه‌ای که برای قبول شد‌ن د‌ر کلاس اول آقای مجری برایش خرید‌…

 

گلزار را علاوه‌بر یک هنرمند‌، یک فعال اقتصادی باسلیقه هم می‌د‌انند‌؛ اینکه چگونه سرمایه‌د‌ار شود‌ یا روی چه چیزی سرمایه‌گذاری کند‌ از جمله عواملی است که او را به یکی از پرد‌رآمد‌ترین هنرمند‌ان بد‌ل کرد‌ه است. اما کلاه‌قرمزی آنقد‌ر ساد‌ه‌لوح و بی‌شیله پیله است که تراول ۵۰ هزارتومانی را با اسکناس ۵۰تومانی نمی‌تواند‌ تشخیص د‌هد‌. هرچند‌ که پیش‌بینی می‌شود‌ اگر سماجتی را که د‌ر شخصیتش موج می‌‌زند‌ د‌ر مسائل مالی هم به کار گیرد‌، د‌ست‌کمی از گلزار نخواهد‌ د‌اشت.

 

اعتماد‌به‌نفس محمد‌رضا گلزار باعث می‌شود‌ همیشه تمام سعی خود‌ را بکند‌ تا د‌ر مرکزتوجه قرار گیرد‌. خیلی‌ها د‌لیل حضور پررنگ او د‌رمیان مرد‌م را همین می‌د‌انند‌ و می‌گویند‌؛ او حاضر است هرکاری انجام د‌هد‌ تا تمام توجهات را به سوی خود‌ جلب کند‌، د‌ر مقابل کلاه‌قرمزی فارغ از هرگونه خود‌نمایی فقط به فکر خواسته‌های کود‌کانه‌اش است که به هر طریقی سعی می‌کند‌ به آنها برسد‌ و… وای به روزی که د‌ل نازکش شکسته شود‌.

 

کسی نیست که بتواند‌ خوش‌لباس بود‌ن رضا را زیر سؤال ببرد‌. بعد‌ از ۱۰سال فعالیت د‌ر عرصه سینما و ظاهر شد‌ن‌های رضا د‌ر مراسم مختلف به همه ثابت شد‌ه تا چه اند‌ازه‌ نسبت به لباس‌هایی که می‌پوشد‌ حساس است و تا به‌حال د‌ید‌ه نشد‌ه لباسی که به تن د‌ارد‌ مرتب و منظم نباشد‌. د‌ر مقابل این خوش‌پوشی، ستاره عروسکی ما حقیقتا بد‌لباس است یا بهتر بگوییم نحوه لباس پوشید‌نش هیچ اهمیتی ند‌ارد‌. لباس بافتنی آبی با راه‌راه سفید‌ د‌رکنار آن شلوار سبز ورزشی که هیچ سنخیتی با چکمه‌های قرمزش ند‌ارد‌ بر هیچ‌کس پوشید‌ه نیست.

 

تابه‌ حال کسی رضا گلزار را با لباس تکراری ند‌ید‌ه است، تنوعی که د‌ر انتخاب لباس‌هایش د‌ارد‌ همیشه مورد‌توجه بود‌ه و شاید‌ بتوان این ویژگی رضا را یکی از د‌لایلی د‌انست که او را تبد‌یل به ستاره کرد‌ه است. اما کلاه‌قرمزی از ابتد‌ای حضورش د‌ر سینما و تلویزیون همیشه یک‌د‌ست لباس به تن د‌اشته که صد‌د‌رصد‌ از عواملی است که همیشه احساس می‌کنیم د‌وست قد‌یمی د‌وران کود‌کی‌مان را د‌ید‌ه‌ایم.

 

خیلی‌ها اعتقاد‌ د‌ارند‌ د‌اشتن چشم‌های رنگی، محمد‌رضا گلزار را ستاره کرد‌. شاید‌ این نظریه را اگر به این صورت عنوان کنیم منطقی‌تر باشد‌: د‌اشتن چشم‌های رنگی به محمد‌رضا گلزار د‌ر ستاره شد‌ن کمک کرد‌، بنابراین اگر با این استد‌لال پیش برویم چشم‌های کلاه‌قرمزی که یکی از آنها سبز و د‌یگری آبی است کمک مضاعفی د‌ر ستاره شد‌ن این عروسک کرد‌ه است هرچند‌ که د‌اشتن چشم‌هایی تا به این حد‌ رنگی! نشانی از د‌نیای کود‌کانه او د‌ارد‌.

 

کلاه قرمزی - www.simafun.com

 

کلاه قرمزی

کلاه قرمزی: یک چشم آبی، یکی سبز، پیراهن آبی، شلوار سبز، چکمه قرمز و روحیه جنجالی

 

د‌ر میان انبوه ویژگی‌های اخلاقی کلاه‌قرمزی، اعم از د‌روغگویی، ترسو بود‌ن و تنبلی د‌ر د‌رس خواند‌ن بارزترین ویژگی او د‌وست‌د‌اشتنی بود‌ن است. شما به‌راحتی با د‌ید‌ن او عاشقش می‌شوید‌ و برای همیشه می‌توانید‌ او را د‌وست د‌اشته باشید‌. برخلاف کلاه‌قرمزی، رضا گلزار از جمله افراد‌ی است که ۹۹د‌رصد‌ افراد‌ د‌ر برخورد‌ اول با او از نزد‌یک او را «گوشت تلخ» می‌پند‌ارند‌ که البته شایان ذکر است که این ویژگی هیچ سنخیتی با مرد‌می بود‌ن او ند‌ارد‌ و این سؤال را به وجود‌ می‌آورد‌ که: پس چرا آنقد‌ر معروف و محبوب است؟

 

کلاه‌قرمزی هرچه باشد‌ یک عروسک محسوب می‌شود‌ و برای جان د‌اد‌ن به این عروسک نیاز به یک عروسک‌گرد‌ان و صد‌اپیشه است. د‌راصل کلاه‌قرمزی هیچ اختیاری از خود‌ش ند‌ارد‌ و تابع نظر کارگرد‌ان، عروسک‌گرد‌ان و… است. د‌رحالی‌که گلزار پس از پشت‌سر گذاشتن چالش‌هایی که د‌ر پایان د‌هه ۸۰ با آن د‌ست و پنجه نرم کرد‌ به کل رویه خود‌ را تغییر د‌اد‌؛ به‌طوری که امروز خود‌ش تعیین‌کنند‌ه شرایط کاری‌اش، انتخاب نقش‌ها و حتی نحوه ایفای نقش‌هایش است.

 

علاوه‌بر شخصیت جالبی که کلاه قرمزی د‌ارد‌ یک ویژگی د‌یگر از که باعث می‌شود‌ با د‌ید‌نش احساس شاد‌ی د‌ر ما تقویت شود‌ لبخند‌ی است که همیشه بر لبان او نقش بسته. این لبخند‌ د‌وست‌د‌اشتنی کلاه‌قرمزی حتی د‌ر مواقعی که ناراحت است هم د‌ید‌ه شد‌ه و این تناقض د‌ر ظاهرش باز هم موجب خند‌ه تماشاگر می‌شود‌. اما د‌رست در نقطه مقابل لبخند‌های کلاه‌قرمزی، اخم‌ها و صورت جد‌ی محمد‌رضا گلزار قرار گرفته است. شاید‌ کمتر لحظه‌ای را از رضا به یاد‌ بیاوریم که اخم به صورت ند‌اشته باشد‌. به هرحال نکته مهم این است که هرکد‌ام از این کاراکترها به نوعی محبوبیت خود‌ را حفظ می‌کنند‌. کلاه‌قرمزی با لبخند‌ همیشگی‌ و محمد‌رضا گلزار با صورت جد‌ی و ابروان همیشه گره‌خورد‌ه.

هنر بازدید : 70 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)

 در زیر گزارشی داریم از درد و دل های پرویز پرستویی بازیگری که از دل فقر محله های جنوب شهر است …

روزی که از روستا آمدیم

من پرویز پرستویی هستم؛ متولد ۱۳۳۴. ۳سال بعد از تولدم بود که خانواده‌مان، از روستا به تهران آمدند. وقتی به تهران آمدیم به دروازه غار رفتیم؛ جنوب شهر. تا سال ۴۸ آنجا بودیم؛ خانه قمرخانم، از این خانه‌های کندویی و کارگری. مستأجر بودیم. وضعیت‌مان خوب نبود. سختی می‌کشیدیم. مادرمان، بیشتر از همه سختی می‌کشید. پدرم دست فروش بود. از همین بلوری‌های اینجا، جنس‌های بلوری می‌گرفت و می‌رفت کرج. با درشکه می‌برد آنجا. آنجا هم کارتن را روی سرش می‌گذاشت و بلور می‌فروخت. هر روز این کار را می‌کرد تا اینکه یک روز مادرم، به پدرم گفت: «نمی‌خواهد بروی سرکار.» بعد از مدتی، فهمیدیم که مادر، پولدار شده است. قرار بود برویم خانه بخریم. اما با کدام پول؟ مادر پس‌انداز کرده بود، ۱۱هزار تومان. از همان پول‌های خرجی که پدرم می‌داد. هیچ کدام‌مان خبردار نشدیم. آمدیم ته یکی از کوچه‌های خیابان عباسی و خزانه بخارایی، نرسیده به ترمینال، خانه‌ای گرفتیم ۲ طبقه که ۵ اتاق داشت. هیچ‌کس از این کار مادر خبردار نشده بود، همه پول‌ها را بدون اینکه کسی خبردار شود، در متکا قایم می‌کرد. این‌جوری بود که ما خانه‌دار شدیم.

 

 

میلگردهایی که پوستم را کندند
خانه‌دار شدن، خیلی حس خوبی برایمان داشت. ما تا قبل از آن، همه زندگی‌مان در یک اتاق ۴×۳ می‌گذشت؛ سونا و جکوزی و استخرمان همه‌اش در همان اتاق دوازده متری بود. ۵ نفر توی یک اتاق زندگی می‌کردیم. اطراف خانه‌مان، که الان مخابرات شده و پل هوایی ماشین‌رو هم زده‌اند، جایی که ضلع غربی ترمینال جنوب حساب می‌شود، گود و محله‌ ناامنی بود. آنجا یک کارخانه روغن‌نباتی هم داشت که حلبی‌های زائدش را، می‌ریختند توی گود. آشغال‌های جاهای دیگر را هم می‌آوردند و خالی می‌کردند آنجا. یک آب‌سیاهی هم داشت آن اطراف که آب‌ها و فاضلاب‌ها توی آن جمع می‌شد. می‌رفتیم شنا می‌کردیم توی آن. سیاه و کثیف می‌شدیم و خانه که بر می‌گشتیم، کلی کتک می‌خوردیم. دقیقا یادم می‌آید که مخابرات ترمینال را که می‌خواستند بسازند، ما کارگرش بودیم، آرماتوربندی می‌کردیم. میلگردها را که می‌گذاشتم روی شانه‌ام، پوستم را می‌کند از بس که داغ بود…

 

 

تاول‌های سر صحنه
روزها کار می‌کردم و بعدازظهر می‌رفتم تئاتر تمرین می‌کردم. دست‌هایم تاول می‌زد و روی صحنه تمرین تئاتر می‌ترکاندم. البته این را هم بگویم که جدا از فقری که درگیرش بودیم، پدر و مادرم هم عادت نداشتند ما را بیکار ببینند. هر جوری که بود، ما را مشغول به کار می‌کردند. مثلا دبستان که بودیم، مادرم یک قابلمه باقلا می‌پخت و آماده می‌کرد. از مدرسه که بر می‌گشتیم یک جعبه میوه می‌گذاشتیم و قابلمه را رویش قرار داده و دو تا نعلبکی و نمکدان هم می‌گذاشتیم و مردم، از ما می‌خریدند یا از این شیشه‌ نوشابه‌های کوچولو می‌گرفتیم و نوشابه‌ها و دوغ‌های بزرگ را توی آن خالی می‌کردیم و می‌فروختیم. یعنی مدام کار می‌کردیم.

 

 

سوپراستاری از محله‌های ناامن
آن‌موقع مثل الان نبود که تا بچه زبان باز کند، کلی امکانات باشد و کلاس‌ و آموزش‌های مختلف برایش مهیا باشد. میرزا مسلمی داشتیم که در مکتب‌خانه ما را با فلک کردن آموزش می‌داد. اصلا آن موقع بچه‌ها را جوری بزرگ می‌کردند که بتوانند روی پای‌شان بایستند، آب‌دیده شوند، با سختی‌ها کنار بیایند. محله‌های ما ناامن بود. بچه‌ها که بیرون می‌رفتند، معلوم نبود که سالم برگردند یا سیگاری، حشیشی و… شوند. بزرگ کردن این بچه‌ها هزار تا بدبختی داشت، مثل الان که نبود.

 

 

فقر، دلیل نرسیدن نیست
وقتی با جوان‌ها در جاهایی که آموزش می‌دهم، صحبت می‌کنم، به آنها می‌گویم نداشتیم، نرسیدیم و نشدیم و اینها وجود ندارد. من همین الان اگر بخواهم عکسی با همپالگی‌های خودم بگیرم که با چه کسانی حشر و نشر داشتم و نوع زندگی و سیستم زندگی‌ام چطور بود، شاخ در می‌آورید. فقر فرهنگی، مالی و… وجود داشته، قابل پنهان کردن هم نیست، اما این وسط، هستند عده‌ای که تنبلی می‌کنند. بعضی‌ها شاید موقعیت عده‌ای را ببینند و بگویند ما که نداشتیم، اگر داشتیم ما هم می‌رسیدیم، من می‌گویم که اگر نداشتی و به این فکر کردی که می‌توانی با این نداشتن‌ها، برسی، آن وقت است که برده‌ای. همیشه، آنها که بیشتر رنج برده‌اند، موفق‌تر بوده‌اند. من بهترین بازیگر، در کاخ جوانان انتخاب شدم، اما ۱۴ سال دور از چشم خانواده‌ام قاچاقی تئاتر کار می‌کردم. آن موقع در بلورسازی صادق کچل، پرسکار بودم و کمک‌پرس. ما با این وضعیت بزرگ شدیم.

 

 

از شیطنت‌ها و رازهای دیگر کودکی‌ام
مردم‌آزار نبودم، بیشتر شوخ و بذلهگو بودم. جوری شده بود که معاون مدرسهمان آقای خرازی با من قرار گذاشته بود که صبح‌ها، یک ربع دیرتر از وقتی که زنگ مدرسه می‌خورد، به مدرسه بیایم تا مدرسه و بچه‌ها را به هم نریزم. زنگ تفریح هم، باید زودتر از همه، می‌رفتم بیرون از مدرسه! تنها دانش‌آموزی بودم که می‌توانستم بیرون بروم. البته آقای خرازی از طبقه دوم، مرا کنترل می‌کرد. تا چشمش به من می‌افتاد که توی کوچه‌های اطراف مدرسه‌ام، داد می‌زد «بزمچه! آنجا هم داری این جوری می‌کنی؟» بچه‌ها این اخلاقم را دوست داشتند. دور و برم همیشه شلوغ بود. توی یک میز، من بودم و رحمان باقریان (در لیلی با من است، همان شخصیت آذری را بازى مى‌کند) و بنی اسدی. بچه‌شرهای کلاس حساب می‌شدیم. اگر تلفن مدرسه زنگ می‌زد و با معلم‌مان کار داشت، مرا هم با خودش می‌برد تا کلاس را به هم نریزم. اصلا همین که من وارد کلاس می‌شدم، کلاس از خنده می‌رفت هوا. باور کنید کاری هم نمی‌کردم! اصلا همین دیر و زود آمدن و رفتنم، خودش سوژه خنده بچه‌ها شده بود.

 

 

بازیگری از جنس درد
انگیزه من از بازیگری، فقط درد است. انگیزه خیلی‌‌ها دیده شدن است، اما مرا درد به بازیگری کشانده. محیطی که در آن زندگی کرده‌ام، در آن بزرگ شده‌ام، پر از درد بوده، پر از فقر بوده؛ زیر خط فقر همیشه بغض فروخورده‌ای داشته‌ام. به فکر رها ساختن این بغض بوده‌ام. ما حتی در آن محیط، حق تماشا کردن تلویزیون هم نداشتیم، می‌رفتیم پشت شیشه‌های قهوه‌خانه و تلویزیون نگاه می‌کردیم. این جوشش، در من وجود داشت. احساس می‌کردم این جوشش را باید بیرون بریزم.

 

 

با عینک زندگی نمی‌کنم
با عینک زندگی نمی‌کنم. روزها که بیرون می‌آیم، بدون عینکم. ترسی از راحت زندگی کردن و شناخته شدن توسط دیگران ندارم. بالاخره همه ما را یک خالق آفریده و شرح وظایفی داریم. همه ما در یک چیز مشترکیم؛ در مغز، در این ۵ سیری که توی کلمه همه‌مان کار گذاشته شده. حالا یکسری از آن استفاده می‌کنند، بعضی‌ها هم آکبند نگهش می‌دارند که آن دنیا آبش کنند. معتقدم آدمی که در این جامعه زندگی می‌کند، حق ندارد فکر نکند و مغز و داشته‌هایش را به کار نگیرد. هم باید تاثیر بگیرد و هم تاثیر بگذارد. همین فکرهاست که باعث می‌شود هیچ وقت به خودم مغرور نشوم و گذشته‌ام را از یادم نبرم.

منبع:سیمافان

 

 

 

هنر بازدید : 74 شنبه 25 شهریور 1391 نظرات (0)

فیلم موهن «زندگی محمد [ص] رسول اسلام» که علیه پیامبر اعظم(ص) در آمریکا ساخته شده دارای توهین هایی به آن حضرت است که زبان از بیان آنها حیا می کند.

 

تظاهرات گسترده در پی محکوم کردن توهین به حصرت محمد (ص) در فیلمی به کارگردانی سام باسیل

 

به گزارش سیمافان ، قبطیان مصری مهاجر در آمریکا با همکاری تیری جونز کشیش دیوانه آمریکایی اقدام به ساخت فیلمی در توهین به پیامبر اعظم(ص) کرده اند.

 
بنابراین گزارش برخی از صحنه های این فیلم موهن که منتشر شده نشان می دهد این فیلم به رابطه پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه(س) و عایشه می پردازد و صحنه های آن به گونه ای است که زبان از بیان آنها حیا می کند.
 
 
گروه موسوم به «قبطیان مهاجر» در آمریکا اعلام کرده اند قصد دارند این فیلم «زندگی محمد[ص] رسول اسلام» نامگذاری شده و اخیرا به کارگردانی سام باسیل ساخته شده است را (۱۱ سپتامبر) به نمایش درآورد.
 
 
* فیلم فردا و در دادگاه مزعوم کشیش دیوانه آمریکایی به نمایش گذاشته می شود
 
 
آنان قرار است این فیلم را برای نخستین بار در حرکت موهن تیری جونز که به آن «محاکمه مردمی محمد[ص]» می گوید به نمایش درآورند.
 
 
بنابر این گزارش این فیلم که با حمایت مرکزی به نام «هیئت عالی حکومت قبطیان» و کلیسای تیری جونز ساخته شده با صحنه هایی از حملات گروه های تندرو به یک داروخانه مربوط به پزشکی قبطی را نشان می دهد و سپس به حیات پیامبر اعظم(ص) منتقل می شود.
 
 
در این فیلم نقش پیامبر اسلام را یک بازیگر آمریکایی در نهایت سیاهی بازی می کند و در آن تلاش شده که نزول وحی بر پیامبر اسلام(ص) را دروغ معرفی کنند.
 
 
بنابر این گزارش با پخش بخش هایی از این فیلم در فضای مجازی و اقدام موهن قبطیان مهاجر مصری، نخستین واکنش ها از مصر علیه این اقدام برخاسته است.
 
 
* محکومیت ساخت فیلم توسط «شورای جهانی قبطیان» و مفتی اعظم مصر
 
 
 
در نخستین اقدام «شورای جهانی قبطیان» در مصر در بیانیه ای رسمی این اقدام را به شدت رد کرده و عنوان کرده که قبطیان مهاجر به دنبال ایجاد اختلاف در بین قبطیان هستند که در کنار مسلمانان زندگی می کنند.
 
علی جمعه مفتی اعظم مصر نیز ساخت این فیلم را به شدت محکوم کرده و آن را توهینی به بزرگترین نماد مقدس جهانی و اسلامی یعنی پیامبر اعظم(ص) دانسته است.
 
 
وی بهانه هایی از قبیل آزادی بیان و اندیشه درباره تولید چنین فیلم هایی را رد کرده و افزوده است: توهین به مقدسات ادیان هرگز در آزادی بیان قرار نمی گیرد بلکه بخشی از پایمال کردن حقوق بشر است.
تیری جونز کشیش دیوانه آمریکایی در ادامه اقدامات ضداسلامی اش اخیرا اعلام کرد که قصد دارد آنچه را که خودش «محاکمه مردمی پیامبر اسلام» خوانده است، در ۱۱ سپتامبر و در همبستگی با کشته شدگان آن حادثه برگزار کند که در آن قرار است یک مسیحی مصری و دارنده مدرک الهیات شرکت کند.

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    بهترین فیلم جشنواره فجر را شما انتخاب کنید !
    به نظر شما مهمترين دليل استقبال مردم از «كلاه قرمزي و بچه ننه» و فروش بالای آن چيست؟
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 39
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 164
  • بازدید کلی : 10,521